كتابهاي ترجمه شده توسط نجف دريابندري

۱۰۶ بازديد

كتابهاي ترجمه شده توسط نجف دريابندري

كتاب بازمانده روز | كازوئو ايشي گورو | مترجم: نجف دريابندري | نشر كارنامه

بازمانده روز داستان آقاي استيونز سرپيش‌خدمتي انگليسي است كه زندگي خود را وقف خدمت وفادارانه به لرد دارلينگتون كرده‌است. داستان با رسيدن نامه‌اي از يك همكار قديمي شروع مي‌شود. در اين نامه خانم كنتن از زندگي زناشويي خود مي‌گويد كه استيونز آن را حمل بر نارضايتي او از ازدواجش مي‌كند. همزمان با رسيدن نامه موقعيتي براي استيونز پيش مي‌آيد كه بتواند به بهانه تحقيق درباره? استخدام مجدد خانم كنتن، دوباره برگردد سراغ رابطه‌اي كه زماني آن را بسيار دوست مي‌داشته‌است. ارباب جديد خانه، آمريكايي ثروتمندي به نام فارادي او را تشويق مي‌كند كه ماشين را بردارد و برود به مرخصي‌اي كه بي‌شك استحقاقش را دارد.

كتاب پيرمرد و دريا | ارنست همينگوي | مترجم: نجف دريابندري | نشر خوارزمي

اين رمان در سال ???? در كوبا نوشته شد و در ???? به چاپ رسيد. پيرمرد و دريا واپسين اثر مهم داستاني همينگوي بود كه در دوره‌ي زندگي‌اش به چاپ رسيد. اين داستان، كه يكي از مشهورترين آثار اوست، شرح تلاش‌هاي يك ماهيگير پير كوبايي است كه در دل درياهاي دور براي به دام انداختن يك نيزه‌ماهي بسيار بزرگ با آن وارد مبارزه‌ي مرگ و زندگي مي‌گردد. نوشتن اين كتاب يكي از دلايل عمده‌ي اهداي جايزه‌ي ادبي نوبل سال ???? به ارنست همينگوي بوده است.

كتاب خانه برناردا آلبا | فدريكو گارسيا لوركا | مترجم: نجف دريابندري | نشر كارنامه

برناردا آلبا زني بيوه است كه پنج دخترش، اسير حزن و اندوه بي پايان زندگي او شده اند. هر يك از اين دختران تلاش مي كنند تا به نوعي آزادي خود را به دست آورند اما عواقب تراژيكي در انتظار آن هاست. اين داستان از لوركا، سركوب ها و محدوديت هاي زنان در اسپانياي كاتوليك در سال هاي قبل از جنگ را به تصوير مي كشد. اين اثر، آخرين و يكي از بهترين نمايشنامه هاي لوركا است كه اندكي قبل از به قتل رسيدن او توسط نيروهاي ملي گرا در آغاز جنگ داخلي اسپانيا كامل شد. لوركا از شخصيت هاي واقعي براي خلق اثرش الهام گرفته و آن را «شرحي حقيقي از زندگي روستايي» توصيف كرده است.

كتاب بيلي باتگيت | اي. ال. دكتروف | مترجم: نجف دريابندري | نشر كارنامه

بيلي باتگيت را از بسياري جهات مي توان رمان پست مدرن ناميد، زيرا كه اين رمان هم در واقع بازگشت رندانه و شوخي آميزي به شيوه هاي ادبيات گذشته_به داستان سرايي مارك تواين در سرگذشت هكلبري فين و زبان ويليام فاكنر در بسياري از داستان هايش از يك طرف، و به رمان هاي گانگستري، به ويژه پدرخوانده اثر ماريو پوزو، از طرف ديگر، بگذريم از پايان شوخي آميز سرگذشت بيلي كه تام مارك تواين و حتي جزيره گنج رابرت لوئيس استيونسن را به خاطر مي آورد، يا تگ گويي داچ شولتس در بيمارستان كه ريشخند ملهم از فصل آخر اوليس جيمز جويس.
 

خريد كتاب اينترنتي از كاواك

 

?+

 

پرفروشترين كتابهاي انتشارات پاگرد

۱۱۷ بازديد

امروز به پرفروش‌ترين كتاب‌هاي #انتشارات_پاگرد در سال نود و هشت مي‌پردازيم. ‌با ما همراه شويد. ‌

1. كتاب زمين مرده

كتاب «زمين مرده» اثر فائزه اثناعشري نگاهي مبتكرانه به حقوق مدني در قالبي داستاني است و قرار است عناوين ديگري به قلم همين نويسنده ذيل سوتيتر «داستان پريان در نظم حقوق كنوني» در مجلدات آتي مجموعه شرايط به چاپ برسد. ‌

2. كتاب بابا ياگا تخم گذاشت

اولش نمي‌بيني‌شان. بعد ناگهان جزئيات تصادفي، مثل موشي ولگرد، توجه‌ات را جلب مي‌كند: كيف دستي يك پيرزن، لنگه جورابي كه از روي پايي پايين سريده و روي قوزكي برآمده جمع شده، دست‌كش‌هاي قلاب‌دوزي‌شده روي دست‌ها، كلاهي از مد افتاده كه روي سري جا خوش كرده، موهاي تنك خاكستري با درخششي آبي. ‌

3. كتاب نگوييد چيزي نداريم

اين كتاب روايت گر زندگي نابود شده و محبوس در خفقان مردم چين در خلال فضاي ايجاد شده در اين كشور طي انقلاب فرهنگي مائو تا حادثه كشتار ميدان تيان آنمن است كه افراد بسياري را به انزوا، دوري از خانواده و سكوت اجباري كشاند.

?. كتاب موسيقي اريش زان و داگون ‌

شامل دو داستان از اچ. پي. لاوكرافت، نويسنده‌ي شهير امريكايي، به ترجمه‌ي هادي كاس‌نژاد است. ‌

?. كتاب بصر

نزديك‌بيني نقص او بود، سنگيني تحمل‌ناپذيري بر دوشش، حجاب ادراك‌ناپذير مادرزادش. شگفت‌آور مي‌نمود: مي‌ديد كه نمي‌تواند ببيند اما قادر نبود به روشني ببيند. هر روز حاشا مي‌كرد، چه كسي مي‌دانست سرچشمه‌ي اين حاشا كردن‌ها كجاست: اصلا چه كسي بود كه انكار مي‌كرد، او يا جهان پيرامون؟ گويي از آن تبار غريب و گمنامي بود كه در پيش شمايل سهمگين جهان، به مغاك سرگرداني در مي‌غلتند و يكسره به اقرارند: نمي‌توانم نام خيابان‌ها را رويت كنم، نمي‌توانم چهره‌ها را بازشناسم، نمي‌توانم در را ببينم، يا آنچه را به جانبم مي‌آيد، من آن كسم كه نمي‌بيند هر چه ديدني است. چشم داشت اما كور بود.

مشاهده‌ي كتاب‌ها در سايت كاواك www.cavack.com